Old Lady

oʊldˈleɪdi əʊldˈleɪdi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

(عامیانه) مادر، والده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- My old lady made me take a bath everyday.
- مادرم مرا وادار می‌کرد هر روز دوش بگیرم.
همسر، زوجه
معشوقه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد old lady

  1. noun one's wife
    Synonyms: granny, mother, old dame, old maid, old woman

ارجاع به لغت old lady

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «old lady» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/old lady

لغات نزدیک old lady

پیشنهاد بهبود معانی